چارسوق لارستان | الهه پیرغیبی، دانش آموخته نقاشی: پشت کوچکترین موفقیت هایی که به تماشایشان می نشینیم، داستان ها وجود دارد...
این را بعد از تماشای نمایشگاه «آرنگ» در نگارخانه اُ گراش با خودم زمزمه میکردم که آقای پورعلی و دوستانشان شروع کردند به گفت و گو...
یکی یکی داستانهایشان تا به امروز را مرور کردند و آن داستانها وزنی شد بر زیست آثار... این را از این جهت گفتم که آنچه دیدیم، هم موفقیت بود، هم شروع اتفاقی جریانساز و هم نمایشگاهی ارزشمند در حوزه ی نقاشی، هرچند جای چندی ملاحظات خالی بود...
نمایشگاه با تمرکز بیشتر بر بازنمایی طبیعت، حاوی آثار جمعی از هنرمندانِ نقاشِ اهل لار و گراش بود که مدتی است فعالیت انفرادی را کنار گذاشته و به صورت گروهی به خلق اثر می پردازند. اغلب با تاشهای جسور و رها در نقاشیها مواجه بودیم؛ بعضی تابلوها در هماهنگی رنگها توفیق بیشتری داشتند و بعضی در بازی فرم. همچنین در آثاری هم تمرکز بر بیان به چشم می آمد.
در بیانیه ی گروه نقاشی آرنگ، هدفشان را رسیدن به خط شخصی دانستهاند که البته تفاوت خطوط و فضای آثار نشان می داد که نمایشگاه تا حد زیادی در مسیر این هدف قرار دارد. هرچند همان طور که گفته شد جای نوعی یکدستی در ارائهی آثار خالی بود؛ یکدستیِ موضوعی و نیز یکدستی در ارائهی آثار میتوانند ارکان مهمی در یک مجموعهی به نمایش در آمده باشند. مخاطب در مواجهه با انسجامِ موضوعی و قاب های همسان، با ذهن متمرکزتر و دریافت بالاتری از گالری خارج خواهد شد.
به طور کل به نظر میرسد نقطهی قوت این نمایشگاه، رویکرد گروهی و هدفمند بودن فعالیت های گروه است. اغلب شاهدیم از «جمع» جریانسازیِ قدرتمندتری نسبت به «فرد» برمیخیزد.
در تاریخ هنر میتوانیم ردِ موفقیتهای گروه های جریانساز را بیابیم و این الگوگیریِ آگاهانه از تاریخ، در گروه آرنگ، قطعاً میتواند ما را چشم به راه نمایشِ آثاری بیشتر و منسجمتر از این گروه بگذارد. به قول مولانای عزیز: «لیک کار از کار خیزد در جهان»

یادداشتی بر نمایشگاه گروهی نقاشی «آرنگ»
طراحی و اجرا: موسسه چارسوق لارستان
دیدگاه خود را بنویسید