یک بررسی نه چندان طولانی در نظرات (کامنت های) شبکه های اجتماعی رسانه ها، یا حضور در برخی جمع های خانوادگی و دوستانه ما را به یک ویژگی فرهنگی مشترک می رساند که این روزها بسیار پُر رنگ شده: تقریباً همه درباره‌ی همه‌چیز نظر می‌دهند! از ساخت یک میدان و ساماندهی بازار گرفته تا برگزاری جشن‌های فرهنگی و حتی تصمیم‌های کلان عمرانی، کمتر موضوعی را می‌توان یافت که مردم درباره‌اش سکوت کرده باشند. در ظاهر، این نشانه‌ی توجه و علاقه‌ی عمومی به سرنوشت شهر است؛ اما مسئله زمانی آغاز می‌شود که نظر شخصی جایگزین نظر کارشناسی می‌شود و مدیران هم برای راضی نگه داشتن افکار عمومی یا براساس سلیقه‌ی خودشان، تصمیم‌های بزرگ را بدون اتکا به پژوهش و تخصص اتخاذ می‌کنند.

نتیجه را همه تجربه کرده‌ایم:

  • میدانی که با هزینه زیاد ساخته شد اما به جای حل مشکل، خودش به گره ترافیکی تبدیل شد.
  • پروژه‌های فرهنگی و هنری که بیشتر تابع سلیقه‌ی مدیران یا فشار چند گروه بودند تا یک برنامه‌ریزی علمی و پایدار.
  • پروژه‌های عمرانی نیمه‌تمامی که بی‌مشورت با متخصصان شروع شدند و سرمایه‌ی شهر را برای سال‌ها بلااستفاده نگه داشتند.

«جیمز سوروویکی» در کتاب خرد جمعی تأکید می‌کند که نظر مردم زمانی ارزشمند است که تنوع، استقلال و اطلاعات کافی در میان جمع وجود داشته باشد؛ وگرنه «خرد جمعی» به‌سرعت به «خطای جمعی» تبدیل می‌شود. این همان وضعیتی است که بارها در شهر لار شاهد آن بوده‌ایم.

«دنیل کانمن»، روان‌شناس و برنده‌ی نوبل اقتصاد، در کتاب تفکر، سریع و آهسته یادآور می‌شود که بیشتر تصمیم‌های انسانی بر اساس قضاوت‌های شهودی و سریع گرفته می‌شوند. این نوع تصمیم‌گیری در زندگی فردی شاید چندان آسیب‌زا نباشد، اما وقتی پای توسعه‌ی شهری در میان باشد، پیامدهای آن سال‌ها گریبان‌گیر مردم می‌شود.

«هابرماس»، فیلسوف آلمانی، می‌گوید گفت‌وگو در جامعه باید بر پایه‌ی استدلال عقلانی باشد، نه صرفاً بر مبنای تجربه‌های فردی یا احساسات لحظه‌ای. به بیان دیگر، همه حق دارند نظر بدهند، اما تصمیم نهایی باید با تکیه بر پژوهش و تخصص گرفته شود.

تجربه‌های جهانی هم همین را تأیید می‌کند. در اسناد «حکمرانی خوب» سازمان ملل، چهار اصل کلیدی ذکر شده: شفافیت، پاسخ‌گویی، مشارکت و تخصص‌گرایی. اگر یکی از این چهار ستون نادیده گرفته شود، نتیجه چیزی جز اتلاف منابع و فرسایش سرمایه‌ی اجتماعی نخواهد بود.

شهر لار امروز به نقطه‌ای رسیده که بیش از هر زمان دیگر نیازمند تصمیم‌های مبتنی بر دانش و پژوهش است. نظر مردم محترم است، اما احترام واقعی به افکار عمومی یعنی تضمین کردن آینده‌ی شهر با تکیه بر تصمیم‌های کارشناسانه. ما اگر بخواهیم شهری پیشرو داشته باشیم، باید از چرخه‌ی تصمیم‌گیری‌های سلیقه‌ای خارج شویم و به جای «تجربه‌محوری» به سمت «دانش‌محوری» حرکت کنیم.

مدیران شهری باید بدانند که مهم‌ترین سرمایه‌ی یک شهر اعتماد مردم است؛ و این اعتماد زمانی حفظ می‌شود که تصمیم‌ها بر پایه‌ی خرد کارشناسی و پژوهش‌های دقیق باشد. تصمیم‌های شتابزده و سلیقه‌ای شاید در کوتاه‌مدت رضایت گروهی محدود را جلب کند، اما در بلندمدت سرمایه‌ی اجتماعی و اقتصادی شهر را فرسوده می‌کند. وقت آن رسیده است که شهر لار با تشکیل شوراهای مشورتیِ علمی، بهره‌گیری از فارغ التحصیلان دانشگاهیِ با تجربه، مشاوران متخصص و پایبندی به اصول حکمرانی خوب، الگویی برای سایر شهرهای منطقه شود.