یادداشت


گاهِ فروریختن (روایتی از زمین لرزه مهیب لار)

گاهِ فروریختن (روایتی از زمین لرزه مهیب لار)

دوازده ساله ام. حوالی چهار بعد از ظهر است. گرمای بهار تابستانی شهر هنوز به اوج نرسیده است. در حال گوش دادن و خواندن قرآن با بچه های دیگر روی تالار مکتب خانه ایم. دخترکی که کنارم نشسته، بد می خواند و عتاب آموزگار مکتب، فاطمه خانم را می شنود.

«آی شوآو! آی شوآو...»!

«آی شوآو! آی شوآو...»!

یکی از زمان‌هایی که این عبارات خاطره انگیز، در بحبوحه‌ی مراسم عروسی، با هیجان زیاد و صدای رسا به گوش می‌خورد و چشم‌ها را به جستجو فرا می‌خواند، خبر از ورود تحفه ای می‌دهد که «همیشه به ع‍َیشی»اش می‌خوانند. هدایایی که بلافاصله بعد از ورودشان به  ...

«حرف های سنگی» تجربه ای نو در گالری گردی

«حرف های سنگی» تجربه ای نو در گالری گردی

تعطیلات نوروز هر ساله زمان مغتنمی است برای تازه شدن دیدارها، مسافرت و گشت و گذار در شهر. نوروز امسال در شهر لار علاوه بر مکان‌های تاریخی و تفریحی معمول، برای علاقه‌مندان به رویدادهای هنری، فرصت گالری‌گردی و تجربه مواجهه با اثر هنری نیز در نگارخانه مجتمع علیشیری پیش آمده بود.

با هر نامی که میخوانیمش، نگاهبانش باشیم

با هر نامی که میخوانیمش، نگاهبانش باشیم

زبان مادری، زبان نخست، زبان بومی، واژه های نام آشنایی که از ابتدا تولد، در آن غوطه وریم و جزو جدایی ناپذیر زندگی ماست. بهترین و ماندگارترین قصه ها، نواها، سوگ نامه ها، لالایی ها و حتی نیایش ها و آیین هایمان آنهایی هستند که به زبان مادری در خاطره داریم و شاید این بزرگ ترین هدیه ای است که دارندگان زبا...

از زبان مادری ام...

از زبان مادری ام...

این نوشتار مجالی است برای گفتن از گویشی در میان خاک و خورشید، گویشی که شاید چند نسل آینده اثری از آن نیابد و تنها در کتاب ها و خاطرات، نامی از میراث آبا و اجدادی اش بشنود.

برای تکمیل فرم همکاری کلیک کنید